محل تبلیغات شما

⚫⚪⚫کوله پشتی




            درمان شدن و رسیدن به درمان مهم است ولی آنچه که مهم تر است ، آموزش درست و یا راه درست است و یا انجام سفر درست است . لذت بخش ترین راه و کوتاه ترین راه ، صراط مستقیم است که هنوز در باور ما نمی گنجد که انتخاب این مسیر نیاز به هوشیاری و بیداری دارد.

باید دانست که ما برای چه کاری به زمین یا دنیا آمده ایم ، این را باید بفهمیم و اگر این را بدانیم خیلی از مسائل زندگی ما حل می شود. زمین مانند یک محیط آموزشی هست که در آن نیمکت و تخته سیاه و . گذاشته اند و کاملاً شرایط آموزش برای ما فراهم شده تا ما آموزش بگیریم ، بنابراین زمین مهد است، چون آموزش مختص زمین است و به همین دلیل باید بدانیم اولین وظیفه ما در کره زمین یادگرفتن و آموزش است.



بهتر است بدانیم که فلسفه نوشتن سی دی این است که زنگار از روی ذهن ما پاک شود، در ابتدا چند کلمه گوش می کنیم و می نویسیم و در دفعات بعدی یک خط را حفظ می کنیم و در ادامه امکان دارد که یک سی دی را گوش کنیم و در ذهن خود ذخیره کنیم و بعد روی کاغذ بیاوریم و تاکید کنگره برای نوشتن کل سی دی و پرهیز از خلاصه نویسی به همین خاطر است، حال پس از یادگیری درس و آموزش در لژیون و ذخیره در ذهن، در هر حالی که هستیم به آموزش های ذخیره شده فکر می کنیم و هر آنچه نیاز داریم مورد استفاده قرار می دهیم.

در بیماری اعتیاد هم تغییر نیاز است و هم تعمیر، شربت OT برای تعمیرات است و جهان بینی برای تغییرات است. به همین منظور اگر بخواهیم خود را در قسمت اعتیاد درمان کنیم باید تغییرات درونی را شروع کنیم که نیاز به شناخت درون و اجزای تشکیل دهنده درون و تعریف و نوع عملکرد هر یک از آنها را داریم .

ریشه تمام بیماری ها در عدم تعادل در سیستم ایکس می باشد. برای مثال اگر به درمان مراجعین به کنگره توجه کنیم در ابتدا چهره بسیار فشرده و خمیده ای دارند، ولی با شروع درمان چنانچه روی برنامه باشند پس از طی دو پله از سفر همه چیز آنها درست می شود، به دلیل اینکه تایم و زمان درونی او درست می شود، بنابراین در کلاس های آموزشی به موقع حاضر می شود و اگر غیر از این باشد، آرامش و صلابت ندارد و یا ممکن است تازه وارد باشد و یا روی برنامه نیست و به عبارتی تایم درون او میزان نیست این به دلیل سیستم ایکس است و با سفر مناسب آرام آرام چهره تغییر می کند و از حالت  تهاجمی و فشردگی به طرف آرامش تغییر می کند که این موضوع به دلیل بازسازی و به تعادل نزدیک شدن سیستم ایکس یا تفکر می باشد و اگر فردی در اجرای پروسه درمان منظم شده باشد کاملاً در چهره او مشهود است . .


تایپ : مسافر مصطفی




مسافر منصور

۹۸/۴/۱۴


لازم است بدانیم در کنگره 60 هیچکس مسئولیت درمان فرد دیگری را عهده دار نیست ، بلکه مسئولیت درمان هر کس فقط و فقط برعهده خودش می باشد.

هیچکس در کنگره نمی تواند عنوان کند که مرا درمان نکردند ، چون ما در کنگره درمانگر نداریم ، بلکه هر شخصی باید با گرفتن جزوات ، نوشتارها و کتابها و سی دی های آموزشی همراه با تحقیق و جستجو و کاوش کردن خودش را درمان کند. راهنما در اصل هم لژیونی من است که با هم در یک لژیون درس می خوانیم.

درکنگره هر کسی در حد نقشه میتواند به شما کمک کند ، به شما نقشه می دهند و بقیه راه را باید خودتان بروید ، انتشارات و نشریات هم نقشه راه هستند و ما باید آنها را بخوانیم و خودمان راه را طی کنیم.


ما در کنگره اصلاً به موضوع ترک اعتقادی نداریم و در عوض به درک اعتقاد داریم ، ما باید مواد مخدر را درک کنیم ، چون درک کردن یک بار اتفاق می افتد ، اما ترک می تواند چندین بار صورت بگیرد ، جهان بینی ما را به این درک و ایمان و باور می رساند.

وقتی جهان بینی کسی درست شود ، همه چیز او درست می شود و به همین منظور باید فراموش کنیم که برای درمان اعتیاد در کنگره هستیم ، بلکه باید فقط و فقط سعی کنیم که خودمان را بشنایسم ، زمانی به خود می آییم که اصلاً میلی به مصرف مواد مخدر نداریم.

در کنگره به ما می گویند که آموزش بگیر ، تعقل و تفکر کن و اگر درست بود آن وقت تجربه کن ، به عبارتی اگر کسی چیزی به ما می گوید و ما سریع آنرا انجام دهیم ، می شویم ساده لوح ، پس باید با عقل بیدار تعقل و تفکر کنیم و آنوقت آموزش گرفته شده را تجربه کنیم.

بد نیست بدانیم که ما در نوشتن مکتوبات و جزوات و نوشتارها و سی دی های آموزشی کنگره 60 خیلی بهتر یاد می گیریم ، آیا تا به حال فکر کرده ایم که چرا به دانش آموزان دبستانی تکلیف می دهند؟ برای اینکه بهتر یاد بگیرند. برای اینکه ذهن بچه های دبستانی فرّار است و ما با آن بچه هیچ فرقی نداریم ، به رهجو به این دلیل تکلیف می دهند به جهت تمرکز و دقت و تفکر . .



تایپ مسافر مصطفی



مسافر منصور
مورخ ۹۸/۳/۱۶


لازم است بدانیم که هر چیزی که از فکر و تعقل ناسالم بیرون بیاید ، پابرجا نمی ماند و اولین تخریب روی خود شخص می باشد. اگر انسان بخواهد هر چیزی را بدست بیاورد ، باید ظرفیت آن پیدا شود. از جمله ثروت ، علم و مقام و مسئولیت و . اگر ظرفیت ها فراهم نشده باشد ، حتی برای ساده ترین کارها که به شخص واگذار شود شخص خراب می شود ، مگر اینکه ظرفیت آن کار را داشته باشد.

تفکر هم چون استارت اتومبیل است. اما اگر نتیجه آن حرکت نباشد گویی که ساعتها در روز را در اتومبیل روشن نشسته ایم و بی حرکت وقت می گذرانیم. باید دنده اتومبیل را فعال کرد ، به عبارتی می توان اینطور بیان کرد که فعال کردن تفکرات یک رهجو و مسافر و همسفر نوشتن است ، گویی که با نوشتن بهتر می توان تفکرات خود را عملی کرد. انگار که باورمان قوی تر می شود.

یک مسافر تا زمانی که طبق دستورات راهنما و فرامین کنگره 60 مسیر خود را برای درمان اعتیاد به درستی طی می کند و در جهت هدف خود یعنی درمان اعتیاد حرکت می کند و اصول و قوانین و حرمتها را رعایت می کند ، از آرامش کامل برخوردار است ، بدون هیچگونه ترس و واهمه ای با چهره بشاش و با اعتماد به نفس کافی در کارگاههای آموزشی شرکت می کند و کار خود را به درستی انجام می دهد و مشکلی ندارد ، اما به محض اینکه از خط خارج می شود و دستورات راهنما را انجام ندهد و یا حرکتی خارج از اصول ، قوانین و حرمت کنگره 60 انجام دهد ، اولین چیزی که از دست می دهد آرامش است و حال خوش تبدیل به حال خراب می شود.


برای درمان اعتیاد در کنگره 60 بایستی از فرمانبرداری شروع کنیم ، برای عبور از این گذرگاه سخت ، چیزی به نام خود فرمانی وجود ندارد. از خود فرمانی تا فرمان ، فرق بسیار است. با خود فرمانی ، به جایی می رسیم که در گذشته رسیدیم و آن تاریکی بود ، اما حالا باید برای رسیدن به روشنایی ، تابع فرمان باشیم. فرماندهی ما در پروسه درمان اعتیاد در دست راهنماست که راهنمای درمان اعتیاد است.

راهنما حکم فرماندهی است در مسیر درمان اعتیاد برای عبور از گذرگاههای سخت که خود در گذشته پیموده است و بایستی گوش به فرمان او باشیم.

راهنما یا کمک راهنما ، کسی است که در گذشته فرمانبردار بوده و اکنون به فرماندهی رسیده است.

فراموش نکنیم که فرماندهی شهر وجودی ، از مسائل بسیار جزئی و کوچک شروع می شود. آیا به موقع مسواک میزنیم؟ آیا به موقع می خوابیم؟ آیا به موقع بیدار می شویم؟ آیا داروی OT خود را سر ساعت مقرر مصرف می کنیم؟ آیا به موقع در کارگاههای آموزشی حاضر می شویم؟ آیا به موقع ورزش می کنیم؟ آیا به موقع در حرکتهای درونی و بیرونی حاضر می شویم؟ اینها پایین ترین سطوح فرماندهی شهر وجودی است برای انجام پروسه عظیم مسئولیت پذیری ، یعنی به نقطه ای که مسئولیت خود را به نحو شایسته به اتمام برساند ، در غیر این صورت اگر کسی فاقد این قدرت است که به موقع وظایف فوق را انجام دهد ، چطور می تواند از درمان اعتیاد صحبت کند؟ رسیدن به درمان اعتیاد و رهایی و چشیدن طعم رهایی و آزادی ، پاداشی است که ویژه انسانهای مسئولیت پذیر است . .  



تایپ مسافر مصطفی


مسافر منصور
مورخ ۹۸/۲/۱۱


بیرون آمدن از جهان اعتیاد ، کار بسیار سخت و دشواری است. مقصود قطع شدن مواد نیست ، ما می توانیم به قطع برسیم. به اعتقاد آقای مهندس ((بنیان کنگره 60)) بیش از 90% مصرف کنندگان با روش DST می توانند به قطع مواد برسند ، اما چند نفر از ما به درمان تعادل می رسیم؟ اگر تفاوتی در درک و شعور و فهم و تعادل در من از روزی که وارد کنگره می شوم تا روزی که گل رهایی را دریافت می کنم ایجاد نشده باشد ، قطعاً روز اول ، حال بهتری از انتها داشته ام. زیرا ممکن است در زمانی که به تعادل نرسیده ام برای دیگران یک خطر محسوب شوم. پس نباید به گفته بزرگی ناظر باشیم و ببینیم و بشنویم و بهترین ها را بهره برداری کنیم و به کار بگیریم.

همه افرادی که وارد کنگره میشوند مانند الماسهای تراش نخورده هستند که در این مکان با بهره گیری از آموزشها و رهنمودهای راهنما ، صیقل داده شده و به نگینی زیبا و درخشان تبدیل می شوند و رسیدن به درجه خلوص و پاکی قطعاً نیازمند یک آموزش و یک استاد و راهنما بوده و بی ادامه غیر ممکن است.


آموزش مفاهیم با یادگیری تک تک کلمات صورت می گیرد. وقتی می گوییم انسانیت ، عشق ، بخشش ، محبت و وظایف رهجو و . در ذهن هر شخص یک وظیفه خاص تداعی می شود ، یکی وظیفه را حضور سر وقت در جلسات می داند و دیگری گوش به فرمان بودن را نیز جزء وظایف خود می داند و به همین ترتیب افکار و برداشتها متفاوت با یکدیگرند.

در مسیر ضد ارزشها ، پاداش به صورت آنی می باشد. زمانی که مواد را مصرف می کنیم ، در همان لحظه ، لذت عمل می آید. اما در مسیر ارزشها زمان بیشتری برده تا به لذت برسیم ، ولی این لذت ، پایدار و ابدی خواهد بود. اما از طرفی دیگر برخی از اعمال ارزشی ، لذت های آنی نیز دارند ، مثلاً اگر رهجو برای یک هفته سر پله خود دارو را در زمان دقیق مصرف کند و در تمام جلسات عمومی و لژیون حاضر بوده و فرامین راهنمای خود را به درستی و کامل به انجام برساند ، در همان زمان حال خوب را کسب می کند و در تعادل نسبی قرار خواهد گرفت.

در کنگره ما دارای قوانینی هستیم به هدف خروج انسانها از ظلمت به طرف نور. در جایگاهی همانند کنگره اگر قوانین درست جاری نباشد نمی توان انسان تربیت کرد. اگر قوانین اولیه شناخت انسان را نشناسیم و ندانیم و یا رعایت نکنیم هیچ چیزی اعم از نظم ، ادب و آداب را نمی توان آموزش و تفهیم کرد . .  



تایپ مسافر مصطفی


مسافر منصور
مورخ ۹۸/۲/۱


کلید دانش جهان بینی ، توجه کردن به هستی است ، یعنی اگر انسان به هستی دقت و نگاه کند و از آن استفاده کند و تطبیق بدهد ، کارها ساده می شود ، بدون نگاه کردن به هستی و بدون دقت کردن ، ما در جهان بینی نمی توانیم پیشرفتی داشته باشیم.

کسانی که به طور کامل در چرخه آموزش و خدمت قرار می گیرند در بهترین وضعیت ممکن پروسه درمان اعتیاد خود را با کمترین به هم ریختگی پشت سر می گذارند ، امری که در تعریف آن گفته می شود هم سخت و هم سهل است ، سهل بودن آن خاص این افراد است.

وقتی انسان محک می خورد در عمل نشان می دهد که چه کاری از دستش بر می آید و چه کاره است ، کسی که می خواهد درمان شود باید در عمل نشان دهد که چه کاره است و در عمل نشان دهد که درمان یعنی چه؟


بخش مهم آموزش در کنگره 60 ، کارگاههای آموزشی می باشد. اگر از ما سوال کنند بزرگترین اتفاق آموزشی و رویداد آموزشی در کنگره 60 چی هست ، همین کارگاههای آموزشی می باشند ، اعم از نظر زمان و مباحث و موضوعات و تعداد شرکت کنندگان. بنابراین می طلبد که این کارگاهها و دستور جلسات را جدی بگیریم و هیچ دستور جلسه ای را یاد نگرفته رد نشویم و هیچ جلسه ای را دیر شرکت نکنیم.

هیچ راهی جز در کنگره 60 برای رسیدن به سلامتی و درمان قطعی اعتیاد وجود ندارد و اگر ما این سلامتی و این راه را نبینیم در حقیقت دچار بی حسی شده ایم و باید قدر سلامتی خودمان را بدانیم.

ما برای رسیدن به سلامتی مان هیچ قیمتی نمی توانیم تعیین کنیم و فقط باید قدر این فضا و آموزشها را بدانیم.

در کنگره 60 به جیب مصرف کننده نگاه نمی کنند ، نگاه گنگره ، نگاه معنوی است. تمام موفقیتهای کنگره از ابتدا تا کنون به لحاظ تبعیت از صراط مستقیم بوده است.

تمام کسانی که در کنگره خدمت و فعالیت می کنند محبت را باید همیشه به عنوان یکی از اصول خودشان در نظر داشته باشند. خدمتشان ، برخوردشان و کمکش باید بر اساس محبت باشد و فراموش نکنیم که محبت کردن را در خدمت کردن تمرین کنیم. ((تکرار منظم موضوع))

برای درک مفهوم واقعی محبت باید خیلی مسائل را آموزش دیده و یاد بگیریم و خیلی موضوعات را متوجه نشویم تا آن محبت را بتوانیم به صورت مفهوم واقعی و یا خالص پیاده و و اجرا نماییم و برای رسیدن به محبت نیاز به آموزش و تمرین بسیار داریم . .



تایپ مسافر مصطفی   



مسافر منصور
مورخ ۹۸/۱/۱4



 سیستم بیوشیمی جسم به دو صورت تأثیر پذیر است ، یکی چگونگی زندگی روزمره ما (مانند خواب ، خوراک ، تحرک و .) و دیگری نوع نگاه و جهان بینی ما.

نوع نگاه در این مسیر حکایت از نگاه ما به پروسه درمان دارد ، یعنی مسیر را چگونه می بینیم؟ دید من نسبت به راهنمایم چیست؟ چقدر به این روش جهت درمان قطعی ایمان دارم؟ تمام ابعاد دیدگاهها در این موضوع اهمیت به سزایی دارد.

می دانیم که سیستم حافظه انسان قابل تغییر است و اگر به غیر از این سخن بود ، هرگز یک مصرف کننده شیشه و یا کوکائین و یا سایر مواد مخدر قادر به رهایی از دام آنها نبود و هرگز قدرت تسلط بر آنها را پیدا نمی کرد. اگر حافظه قابل تغییر نباشد و اگر انسان قابل تغییر نباشد به عنوان مثال فردی با یک بار به اسکی رفتن و تجربه لذت زیاد ، هرگز نمی توانست از انجام آن دست بردارد.


انسان قادر است که خاطره لذت زیاد را فراموش کند ، به ویژه اگر آن لذت زیاد همراه با تخریب فراوان نیز باشد و این عمل مستم زمان است و در این جهت باید به وسیله جهان بینی تفکر را هم اصلاح نمود.

متد درمانی دی اس تی (DST) که درمان در کنگره 60 بر اساس آن پی ریزی شده است ، بر این باور است که شخصی که به یکباره مواد مخدر خود را قطع می کند ، احساس نیاز در وی به حدی می رسد که دیگر جلوگیری از آن به صورت محال است. پس باید به سرعت جایگزینی برای آن اتخاذ نمود تا بی تعادلی را در فرد مهار کرده تا در یک حالت ثبات نسبی به درمان بپردازد. در اینجا بحث نیاز ، بسیار جدی گرفته می شود ، چرا که اگر در طول درمان در فرد ، احساس نیاز وجود داشته باشد ، در فرآیند درمان اختلال به وجود می آورد. فرد در طول مسیر درمان نباید احساس نیاز دائمی داشته باشد. البته در زمان کم شدن مقدار دارو در پله های متغیر و به خصوص در روزهای اول پله ها ، احساس نیاز ممکن است وجود داشته باشد که طبیعی است و این بهترین علامت زنده و فعال بودن سیستم بیوشیمیایی بدن یا همان سیستم ایکس است که بدن می فهمد مقدار مواد کم شده است و در ادامه ، این سیستم با تولید مواد شبه افیونی ، کمبودها را جبران و در نتیجه احساس نیاز از بین می رود و این موضوع از لحاظ فیزیولوژیک اثبات شده است.

پیوسته در آموزش بودن ، انسان را در برابر تفکر مخرب و وسوسه های خطرناک در زندگی حفظ می سازد.



اکثر افراد مصرف کننده می گویند که از مصرف خسته شده ایم ، مصرف مواد مخدر خستگی ندارد پس از چندین ساعت مصرف نکردن ، خماری به سراغمان آمده و دومرتبه به سمت مواد کشیده خواهیم شد زیرا خاصیت مواد اینگونه است. وقتی سیستم بدن درگیر مواد می شود ، غیرت و همت معنی نخواهد داشت. مصرف کننده متوجه نیست که درمان اعتیاد یک مسئله غیرتی نیست. برای مثال می توانیم بگوییم در زمین فوتبال و و در حین بازی غیرت هم به کار می آید اما مسئله اصلی غیرت نیست ، بلکه مهارت و آموزش و تمرین مداوم و اجرای تاکتیک های مربی باعث می شود تا یک تیم به صورت منظم و طبق اصول و مهارت ، پیروز میدان باشد. آیا بدون تمرین و تنها با اراده می توان وزنه 400 کیلویی را از روی زمین بلند کرد؟


مصرف کننده ای که چندین سال به طور مداوم مواد مصرف کرده و سیستم بدن خود را به بدترین شکل تخریب کرده است ، هیچ هورمون موثری در بدن او در جای خود کار نمی کند و نشانه های آن بعد از قطع ناگهانی مصرف در صور آشکار و پنهانش نمایان خواهد شد. غیرت و اراده در جای خودشان معنا دارد.

انسانی که درد و رنج و سختی و تلخی مواد را کشیده است ، زمانی که حال او خوب است و نیازی به مواد ندارد ، آیا دومرتبه خنجر به قلب خود زده و مجدداً مصرف مواد را شروع می کند؟ تمام کسانی که دوباره مصرف موارد را شروع می کنند به این دلیل است که هنوز به انتها نرسیده اند. کسی که به مقصد رسیده است نیازی به رسیدن دوباره ندارد ، معمولاً انسانها تا زمانی که شناختشان به درجه بالایی نرسد ، قدرت تطبیق قوانین صور پنهان با آشکار را ندارد.

اصلی ترین کاری که کنگره برای همه ما انجام داده ، نشان دادن راه درست است ، باید الفبای آن را بیاموزیم تا بتوانیم بنویسیم.


اصول و روش درمان کنگره ، اصول آموزش قوانین است. افراد را با خطرات آشنا می سازد و راه درست را نشان می دهد. انتخاب با خود فرد است که راه درست را انتخاب کند یا به بی راهه برود. اگر درست انتخاب کنیم به نقطه ای می رسیم که هیچکس نمی تواند ما را از مسیر خارج کند.

مسافر سفر اول مانند یک نهال است و این نهال نیازمند رسیدگی است. اما زمانی که به درختی قطور تبدیل شد ، خود می تواند در برابر باد و باران و طوفان استقامت کند.


تایپ مسافر مصطفی




مسافر منصور
مورخ ۹۷/۱۲/۵

رهجوها در کنگره به چند دسته تقسیم می شوند: یکسری از آنها هستند که وقتی راهنمایی را انتخاب می کنند ، هدفشان از حضور در کنگره فقط وجود راهنمایشان است و در اصطلاح می گویند که من فقط به خاطر راهنمای خود به کنگره می آیم. این مسئله تا مدتی خوب است ، اما بعد از آن بی فایده و ثمر خواهد بود. در بدو ورود به کنگره مانند یک غریبه وارد می شویم و صمیمی ترین شخص در کنگره ، راهنمای ماست. در نیمه راه تکیه گاه ، راهنماست و در نیمه دیگر ، تکیه گاه ، کنگره و آموزشهای آن است. مانند خدمتگذاران در کنگره مثل: مرزبان ، نگهبان ، دبیر ، نشریات ، OT و غیره که این افراد همیشه پشتشان به راهنمای خود گرم بوده و در ادامه راه تکیه گاهشان خود کنگره و آموزشها و خواستشان است.

بسیاری از سفر دومی هایی که همیشه حال خوبی را تجربه می کنند ، کسانی هستند که همیشه در جلسات به موقع حضور داشته ، فرمان راهنما را به طور کامل انجام داده اند و در جایگاههای مختلف خدمتی سفر اول ، خدمت کرده اند و غیره .


ما به دنبال اهلی شدن هستیم ، بدون آموزش ، بدون سفر درست ایکس و بدون گوش به فرمان بودن ، غیر ممکن است به درمان مطلق و تعادل برسیم. این کار در عین سادگی کار بسیار دشواری است و در عین دشواری بسیار ساده.

اگر اولویت اول زندگی هر رهجو ، درمان و کنگره و رعایت حرمت و قوانین و اجرای وظایف رهجویی باشد ، هم درمان صورت خواهد گرفت و هم به ستونی که بتواند به دیگران به نحو احسن ، کمک رسانی کرده و خدمت برساند ، تبدیل خواهد شد. در مقابل به هر نسبتی که کوتاه بیاید ، کوتاه نیز خواهد گرفت. اگر روزگار را جدی نگیریم ، به همان نسبت ، روزگار نیز ما را جدی نخواهد گرفت.

تمام راهنماها در کنگره ، همه تلاش خود را برای به درمان رسیدن رهجو می کنند ، اگر رهجو بهره ای نبرد ، تنها کسی که در این بین سودی نبرده و بلکه ضرر نیز خواهد کرد ، خود رهجو خواهد بود. اگر به استادی که در دانشگاه درس می دهد ، گوش نگیریم ، بازنده قطعاً خود ما خواهیم بود.

بدبختی و دشواری برای انسان این است که تا خود تجربه نکند ، حرف بر او اثر نمی کند ، هر اندازه که راهنما برای فهماندن حس خوب در خدمت کردن ، نوشتار خواندن و غیره به رهجو تلاش کند ، تا زمانی که خود رهجو این وظایف را انجام نداده باشد هرگز نمی تواند آن حس خوب را تجربه کرده و با تمام وجود درک و لمس کند.



تایپ مسافر مصطفی





مسافر منصور
مورخ ۹۷/۱۱/۲۰


به نام الله ، قدرت مطلق

گاهی اوقات ممکن است راهنما با یک شاگردی تندی کند ، او آخرش را که درمان است مد نظر دارد ، بچه داروی تلخ را نمی خورد و شما به زور و اجبار به آن میدهی تا خوب شود و این یک عمل سالم است ، چون باعث بهبودی آن می شود.
اگر خدمت درست باشد به ما انرژی می دهد ، اگر حالم خوب است در حال خدمتم و اگر حال خوشی ندارم باید بدانم که در حال خدمت نیستم ، به عبارتی نشانه بودن در صراط مستقیم این است که حالمان خوب است
.

۲ هزار کیلومتر پروژه راه آهن در کشور در حال اجرا است

برای ورود نور ، ما به دو چیز نیازمندیم : ابتدا ابزار و سپس تفکر و اندیشه ، ابزار ما روش DST می باشد و اندیشه ، همان جهان بینی است و بدون این ابزار نمی توان پیش رفت.
کنگره محلی است برای کسب آموزش ، ولاغیر. کنگره یک وسیله و ابزار است که ارزشمندترین وسیله و ابزار است و باید آهسته و آرام به حرکت خود با این وسیله ادامه دهیم تا با بودنها و نبودنها و آمد و شدها بتوان در برابر توفانهای سهمگین مقاوم و استوار باشیم.
در کنگره حرف الفبا را به من یاد می دهند اما نوشتن خط و کتاب با رهجو است.
اعتیاد یک جنگ است و درمان آن یک نبرد تمام عیار است و تنها سلاح موثر و کارآمد آن روش DST است که می تواند بر آن غلبه کند.
در کنگره به قسمت درون افراد کار دارند به جهت تغییر و تبدیل و ترخیص افراد ، مثلاً راهنما اول خودش را عوض می کند و بعد دیگران را.
اگر فرد مصرف کننده نتواند اعتیاد خودش را درمان کند به مراتب چیزی بدتر از آن جایش را می گیرد ، البته با ترک اعتیاد و سقوط آزاد و سایر روشهای غلط درمان ( انسانی با خواسته های نامعقول و فاقد تعادل و . ).




تایپ : مسافر مصطفی




مسافر منصور


99/1/13











به نام الله ، قدرت مطلق


انسان موجودی است که هر کاری که بخواهد انجاممی دهد ، خواستش را دارد ولی فرمان هم باید باشد ، مثلاً می خواهد از جهان اعتیادخارج شود و خواسته قوی هم دارد ، ولی فرمان صادر نمی شود ، حال که به ما اجازهدانستن به اندازه ظرفیت ما داده شده باید قدر بدانیم.

افرادی که اعتیاد دارند در واقع در بی حسیاند ، درد را احساس نمی کنند. ما صاحب یک شهر وجودی هستیم ، صاحب یک جسم و وقتیاین جسم از تعادل خارج می شود که یک ماده وارد آن شود که با این جسم همخوانینداشته باشد مثل غذای فاسد.

مغز به عنوان یک فرمانده همیشه هوشیار است ،مثلاً فرد در دستگاه MRI میخوابد ، دستگاه لایه لایه همه جسم رابررسی می کند تا بیماری را پیدا کند ، مغز دائماً در حال بررسی ما می باشد کهمشکلات جسم را پیدا کند ، به عنوان مثال یک ویروس را پیدا می کند و در عین حالنیاز به نیرو و مهمات دارد برای جنگیدن با آن ویروس ، حال مهماتی که می خواهد بااعتیاد بجنگد داروی OT است. حال تصور کنید که به یک سرباز بیشتر ازحد مجاز به خودش سلاح و مهمات آویزان کند ، دیگر نمی تواند حرکت کند و اگر کم همبدهیم قادر به مبارزه و جنگ هم نمی باشد.


تشخیص آسیب مغزی و آایمر با آزمایش بویایی


در کنگره 60 همه تلاش می کنند که یک نفر بهدرمان و رهایی برسد. افرادی در این تلاش پیروز می شوند که خود را نبینند ، راهنمادر جایگاه خودش ، مرزبان و ایجنت و دیگر اعضاء هم در جای خود ، ولی در یک مسیر ودر کنار هم هستند ، اما بالا و پایین آنرا خداوند می داند ، سنجش و شاخص آنراخداوند می داند.

انسان موجودی است که مرگ برای او معنا ندارد، چون هر شب آنرا تجربه می کند ، به او می گویند در 10 الی 11 ماه پرونده اعتیادرا ببند و جمع کن ، هر کدام از ما در هر جایی که هستیم باید فکر کنیم که چگونه بهانسانها کمک کنیم ، کار ما بصورت جمعی و گروهی است ، باید به آنچه به من گفته میشود عمل کنم تا بهره آنرا کسب کنم.

کل ساختار انسان و فلسفه آفرینش او ، این استکه تنها به دنیا بیاید و آموزش بگیرد و خدمت کند و تنها هم برود ، سن صور آشکاراصلاً مهم نیست ، بلکه سن صور پنهان تعیین کننده است.

در کنگره فرصتی پیدا شده که قدمی برداریم وخدمتی انجام دهیم به خودمان و دیگران و در این بین نقاطی را پیدا کنیم در خودمانکه آنها را اصلاح کنیم و کمک کنیم به خودمان و نیازمندان.

در کنگره 60 بر اساس یک اصل پذیرفته شده کمکفرد رها شده از دام اعتیاد به فرد در حال مصرف مواد مخدر متشکل شده است که سوخت آناز خود گذشتگی و ندیدن خود است و نیاز خود را در نیاز دیگران دیدن است.

ندای درونی برای خدمت کردن تعیین کننده است وخدمت کردن پاسخ ما به لطف و رحمت خداوند است.

خدمت ، خدمت می آورد و قیاس در خدمت صحیح نمیباشد.

لیاقت و کاردانی و شایستگی هر کس از عملکردشمشخص می شود ، پس نباید دچار روزمرگی شویم ، اگر به داد خودمان رسیدیم به دادآیندگان هم خواهیم رسید وگرنه هیچ کس به داد کار ما نخواهد رسید. .


            ضمن عرض سپاس از تمام زحمات و خدمات استاد منصور عزیز در سالی که گذشت   ،  پیشاپیش سال 1399 بر تمامی اعضای کنگره 60  تبریک و امید که سالی باشد برای برداشتن قدم هایی استوار در مسیر                   


           پروفایل بهار در راه است     


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


98/12/21




به نام الله ، قدرت مطلق


فعل یا کاری که با عشق انجام می شود  محکوم بهپیروزی است.

قاعده و اصول سازگاری بدن با داروی مصرفی (OT) سر خط بودن رهجو و حضور کامل و مستمر در کارگاههای آموزشی ولژیون و گوش به فرمانی از جمله مواردی هستند که یک مسافر هر چه بیشتر رعایت کند بههمان نسبت تعادل و آرامش بیشتری با او عجین می شود.

در طول سفر اول ، یک مسافر باید حالش خوبباشد ، تعریف ما از خوب بودن در سفر اول با نشئگی که با چرت و از خود بیخود شدن وهزار خرابکاری دیگر همراه است ، کاملاً متفاوت می باشد.

حال خوب در سفر اول یعنی با مصرف به اندازهدارو (OT) حال مسافر و رهجو کاملاً خوب بوده وهیچگونه خلاء جسمی و فیزیکی در خود احساس نکند ، تا بتواند به راحتی به امورات خودمشغول باشد.


نتیجه تصویری برای کمک


کار ما در کنگره خیلی دشوار است ، راهنماباید مانند یک عالم و عارف و فیلسوف شش دانگی باشد.

منظور از راهنما در ساختار کنگره ، شخص نیستبلکه جایگاه راهنمایی است.

پیامبر بزرگترین مثال برای جایگاه راهنماییاست ، جنس راهنما با دبیری دبیرستان و استادی دانشگاه متفاوت است و از جنس دیگریاست ، چون بی مزد و منّت و بی بها و بی نیت سوء و بی چشمداشت است.

شرط عقل این است که انسان وقتی در ساختاریمانند کنگره که شرایط برای درمان در حد کمال مهیا است ، قرار می گیرد مانند انسانیباشد که سالها در بیابانی برهوت گیر کرده و رنج تشنگی ، گرما و تنهایی را تحملکرده و به آبادی ای می رسد که با محبت به او آب و غذا بدهند ، عقل می گوید کهاینجا چه کار باید بکنیم؟ باید نهایت بهره را در حین شکرگزاری ببرد.

راهنما انگشت اشاره است ، درمانگر خود شخصاست ، اما این انگشت اشاره به قدری حائز اهمیت است که اگر نباشد شما سر از چاه درمی آورید. 


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


98/11/28



به نام الله ، قدرت مطلق

روش درمانی کنگره 60 (DST) در هیچ کجایدنیا وجود ندارد ، داروی درمانی این روش هم (( اوپیوم و اوپیوم تینکچر)) یا OT در هیچ کجا نیست و برایش خون دلها خورده و زحمت ها کشیده شده استو همینطور به این سادگی و سهل الوصولی به دست ما نرسیده است.

باید قدر و ارزش این دارو (OT) را دانست و بهراحتی از درمان خارج نشویم.

در کلینیک باید مرتب و منظم باشیم ، هر کس باید داروی خودشرا بگیرد.

قوانین OT را باید کاملاً رعایت کنیم و جز با مبصر کلینیک به کس دیگری نبایدکار داشته باشیم.

اوپیوم تینکچر یعنی تریاک و کسی که دارد OT مصرف می کنددیگر داروها و قرصها و . در مقابل تریاک صفر هستند.

فردی که دارد OT مصرف می کند دیگر سوء مصرف نباید داشته باشد.

باید ارزش این دارو را بدانیم و با مسئولین هماهنگ باشیم.

در حال حاضر برای درمان یکسری از بیماریهای خاص با داروی OT فی ما بین کنگرهو دستگاههای ذیصلاح و مراجع پزشکی و

 دانشگاهی تحقیقات گسترده ای در دست اقدام میباشد.


تصویر مرتبط

ما در کنگره قانون وضع نمی کنیم ، بلکه در کنگره قانون رارعایت می کنیم.

قوانین کنگره برای بهتر شدن وضعیت خودمان است.

نقطه قوت کنگره ، احترام و ادب و محبتی است که بین افراد جاری است و این را راهنما می تواند به رهجو بر اساسنوشتارها و سی دی های کنگره انتقال بدهد.

ما هر کاری در کنگره انجام می دهیم برای حال خوش خودمان استو منتی سر کسی نداریم. همه افراد محبت و احترام را دوست دارند و باید به رهجو یادبدهیم که به راهنماهای دیگر و ایجنت و مرزبان و هر جایگاهی احترام بگذارند.

داروهای زیادی وجود دارند که نمی توانند از سد خونی مغز عبورکنند اما ساختار اوپیوم تینکچر (OT) و آلکالوئیدهای دارویی آن شباهت هایی با سیستم عصبی انسان دارندو می توانند از سد خونی مغز عبور نمایند.

دارویی که هم اکنون تحت عنوان اوپیوم تینکچر (OT) در اختیارماست به دلیل استفاده از امولسیئن (حلال الکل) باعث شده تمام ترکیبات وآلکولوئیدها به صورت کامل در هم حل شوند زیرا حتی رسوب نیز می تواند بخشی ازترکیبات را جدا کند. اما در اوپیوم تینکچر رسوب نیز وجود ندارد. بنابراین داروی OT کاملترین وسالمترین شکل دارویی اوپیوم است و تعادل حساس دارویی آن حفظ شده است. .

                                                                              


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


98/11/8





به نام الله ، قدرت مطلق


اولین تصویری که از همسفر ساخته می شود چه تصویری است؟ آیایک همراه ، یک دلسوز همراه با نگرانی و اضطراب و . که می آید و می رود و در کنارمسافر هست می باشد؟ اما بر اثر تجربه های بدست آمده این است که اگر شخص همسفر صفاتشتغییر نکند ، نمی تواند نقشی که به عنوان همسفر به او سپرده شده را به خوبی بازیکرده و به ایفای نقش خود بپردازد.



اصولاً انسانها تغییر نمی پذیرند مگر در شرایطی که اینتغییر را در خود شخص مشاهده کنند ، وقتی این تغییر در خود شخص اتفاق می افتدسایرین نیز در بررسی هایشان تجدید نظر می کنند.

افراد برای اینکه چیزی را به کسی منتقل کنند باید خودشان درآن موضوع معتقد و مجرب باشند ، یک همسفر در مورد اعتیاد هیچ تجربه و دانایی نداردو اصولاً نمی داند با این مقوله چه باید کرد و اصولاً چه هست و لاجرم پس از هر بارتلاش و کوشش جهت یاری رساندن به مصرف کننده شکست می خورد و با هر بار شکست خشم وناامیدی بیشتری بر او غالب می شود و هر چه این خشم و ناامیدی بیشتر می شود فاصلهبیشتری از فرد مصرف کننده می گیرد و در حقیقت این افراد نه با قوه تفکر و عقل خود، بلکه با قلب و احساس خودشان به چنین مرحله ای می رسند که می گویند دیگر نبایدبرای او کاری انجام دهیم.

همانطور که خون توسط قلب به تمام اعضای بدن فرستاده می شوددر صور پنهان هم دل یا قلب این انرژی را منعکس می کند و وقتی قلب کسی شکسته یا بهقولی دل آزرده می شود در شرایط مناسب و خوبی به سر نمی برد و همسفرانی که واردکنگره می شوند شدیداً دل آزرده هستند و اصولاً حس خوبی به زندگی ندارند.

کاری که همسفر در کنگره انجام می دهد این است که این دلآزردگی را درمان می کند ، در واقع همسفر این نیست که مسافر را نصیحت کرده و یا بهراه راست هدایت کند ، بلکه باید این دل آزردگی را از خود دور کند و به این ترتیبامکان درمان مسافر به مقدار زیادی بالا می رود. حال شاید مسافر هم درمان شود یانشود و این بستگی به انتخاب آن مسافر هست ، اما اتفاقی که برای همسفر می افتد ایناست که از این به بعد با یک حس خوب به زندگی ادامه می دهد و دیگر اینقدر دل آزردگیاو را رنج نمی دهد.

حضور همسفر در کنار مسافر باعث می شود که به یکدیگر کمککنند و از نظر دانش و علم و آگاهی و تفکر و اندیشه تقریباً با هم در یک سطح قراربگیرند.

مسافر و همسفر باید بدانند که این سفر ، سفری است پر ازماجرا و فراز و نشیب های گوناگون که لازمه اش صبر و تحمل و امید به رهایی است ، پسباید در لحظه زندگی کنند و از حیات خودشان بهره مند شوند و نهایتاً آنانی که پایههای قدر درک و فهمشان به درجه آموزش پذیری می رسد تبدیل به فرشته های پر از مهر ورهایی بخش می گردند که در مسیر دانایی خویش ، هم بال سفر مسافر عشق می شوند . .

    


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


98/10/21



به نام الله ، قدرت مطلق

زمانی که ما در مورد کسیقضاوت می کنیم و یا حکمی صادر می کنیم مثل این است که از یک کتابی که دارای صفحاتبی شماری می باشد ، یک صفحه و خط آن را در دست داریم و ما بر اساس این یک خط داریمقضاوت می کنیم.

خواب خوب داشتن نیاز به دوپارامتر دارد (جسم و جهان بینی).



فهم در عمل پیدا می شود ،اگر من مطلبی یاد گرفتم باید عمل من را عوض کند و اگر عمل من را عوض نکرد ، یعنیهیچ چیز نفهمیدم ، فقط در می آورم ، مطالبی که در کنگره بیان می شود ضریب هوشیبالا می خواهد و در کنگره هر کسی ماندنی نیست و دلیل آن عدم درک مطلب می باشد.

در طول سفر باید به نوشتن وگوش دادن به سی دی های آموزشی اهمیت زیادی بدهیم چون آموزشهایی که راهنما به رهجومی دهد از این سی دی هاست ، اگر رهجو سی دی را گوش بدهد با راهنما هم حس می شود واگر گوش ندهد با راهنما هم حس نمی شود و در نهایت به درمان هم نمی رسد.

یکی از دلایل عدم موفقیت درسفر ، گوش نکردن سی دی است ، اگر بخواهیم به خوبی و به آسانی درمان شویم ، راه حلآن سی دی گوش کردن و سی دی نوشتن است آن هم برای عمل کردن و نه برای رفع تکلیف.

کل فلسفه سی دی ها برایانسان شدن است ، چون تا انسان نشویم نمی توانیم از مصرف مواد خارج شویم ، چونانسانی که ضد ارزش انجام نمی دهد احتیاج به مواد ندارد.

برای انسان شدن باید درکنگره حضور داشته باشیم ، حضوری همراه با آموزش و تجربه و تفکر ((کسب دانایی)) وبعد می بینیم که مواد هم ترک می شود.

ما نمی توانیم بگوییم بدونانجام ضد ارزشها وارد اعتیاد شدیم ، امکان ندارد ، چون اگر ما مصرف کننده شدیم مالمواد مخدر نیست بلکه مربوط به رفتار است ، اول رفتار نادرست می شود و آخر رفتارنادرست منتهی به مواد می شود.

برای جدا شدن از مواد و ضدارزشها باید جایگاه خود را به سمت بالا از نظر آموزش و شناخت افزایش داده تا بهراحتی از بند مواد و ضد ارزشها جدا شویم . .



تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


98/10/8








به نام الله ، قدرت مطلق

این قدر ما در کنگره صحبت از آموزش و جهان بینی و تغییرکردن می کنیم ، این تغییرات را باید با چشم ببینیم ، اگر

 یک نفر باید بیاید و درکنگره به درمان برسد ما باید درمان را با چشم ببینیم ، درمان چیزی نیست که با چشمنشود

 دید ، تغییرات را ، آموزشهای جهان بینی کاربردی را و همه اینها را باید دررفتار ، کردار و چهره و همه چیزها باید به

 عینه قابل مشاهده باشد و یکی از همینتغییرات بی تفاوت نبودن نسبت به مسائل مالی کنگره است و همه ما باید

 این مساله رارعایت کنیم ، هر کسی نسبت به توان مالی اش باید کمک کند.


خدمتها در کنگره متفاوتند ولی تماماً بلاعوض و رایگان است.ما که در کنگره هستیم باید مفید و سودمند باشیم و

 تولید داشته باشیم و بدانیم درچه جایگاهی هستیم و طلب کار و پرمدعا نباشیم و همینطور ناسپاس ، اینجا خانه تک

 تکما می باشد و باید بدانم که در این خانه به درمان رسیده ام و اگر میلیونها توماندر بیرون از این خانه پرداخت

 می کردم به درمان نمی رسیدم.


چطور با تغییرات کنار بیاییم


رابطه عجیبی بین مسئولیتهای ما و ظرفیت و نقطه تحمل ما وجوددارد. در کنگره هر کدام از ما درست در جایی

 هستیم که باید باشیم <<البته دروضعیت تعادل>> به عبارتی توانایی ها ومسئولیتهای ما مطابق با ظرف ما است و

 چنانچه مسئولیت من اندکی از ظرفیت با گنجایشمن بیشتر شود از نقطه تعادل خارج می شوم که در کنگره این نقطه

 را ، یعنی جایی کهمن مسئولیتم از ظرفم بیشتر شود و از تعادل خارج شود این را بی تعادلی دانسته کهاصطلاحاً به

 آن ((قبله گم کردن)) گفته است.


قبله گم کردن ، تعبیری از همان خروج از وضعیت تعادل و یا بههم ریختن است یعنی شخص نمی داند چه باید انجام

 دهد و یا به کدام جهت حرکت و یابایستد و فراموش می کند که چه افرادی و یا چه سیستمی او را در رسیدن به

 این جایگاهیاری کرده اند و فراموش می کند که این مسئولیت را چه کسی به او داده و نمی داند درحوزه مسئولیتش چه برخوردی درست است و چه برخورد و عملکردی نادرست و در قبالمسئولیت خود نمی تواند پاسخکو باشد.


آموزش و تجربه و تفکر (دانایی) است که ظرفیت و نقطه تحمل مارا بالا می برد تا بتوانیم خدمتگذار و مجری شایسته

 ای برای مسئولیتهای خودمان درکنگره باشیم و در قبال این مسئولیت در صورت وم اگر مورد سوال قرار گرفتیم

 ،بتوانیم پاسخگو باشیم.


در جمع اعضاء کنگره 60 باید صاف بود ، درست بود ، یکی بود ،پیرو اصول و قوانین و حرمت آن بود ، باید آموخت و

 عمل کرد و در غیر این صورت نمیتوان با این جمع هماهنگ شد . 



تایپ مسافر مصطفی



مسافر منصور 

مورخ 98/9/21






به نام الله،قادر مطلق

بهتر است بدانیم که کنگره برای ما یک وسیله است ، هدف نیست.ما از این وسیله استفاده می کنیم که بتوانیم بهتر زندگی کنیم ، از این وسیلهاستفاده می کنیم که به صلح و آرامش برسیم ، از این وسیله استفاده می کنیم کهبتوانیم عقلمان را حاکم کنیم ، بتوانیم پایه های مالی را مستحکم کنیم ، پایه هایعشق را مستحکم تر کنیم ، پایه های معنویمان را مستحکم تر کنیم ، پایه های محبت مانرا محکم تر کنیم ، عمرمان را طولانی تر کنیم ، سلامتی جسم را بالاتر ببریم که دچاربیماری نشویم و از نیروی فیزیکی قابل قبول برخوردار شویم.


پل طبیعت


ما از این وسیله در تمام سطوح کنگره 60 استفاده می کنیم تامادامیکه از این کار لذت می بریم ، چون ما در صراط مستقیم حرکت می کنیم خداوندسریعاً به ما بازپرداخت می کند ، چون یک عشقی دارند ، یک وسیله ای دارد ، و تمامخدمتگزاران کنگره که در حال استفاده و بهره بردن از این وسیله هستند قطعاً ارتقاءپیدا می کنند و در غیر این صورت سقوط می کنند و تبدیل به پلی می شوند برای عبور ازروی آنها و خارج شدن از چرخه استفاده از این وسیله.

ما در کنگره این موضوعات را مورد بحث قرار می دهیم کهخطاهایمان را بشناسیم و سعی می کنیم که آنها را اصلاح کنیم و روی خودمان کار میکنیم که دچار بعضی از آفات نشویم.

عاملی که باعث می شود انسان به آن پتانسیل و توانایی و درکُل به آن ظرفیت لازم دست پیدا کند حس انسان است» و سپس عقل وارد می شود ، اگرکسی سیاه قلب باشد راه را پیدا نمی کند و اگر هم پیدا کند مجدداً راه را گم میکند.

اگر انسان از درون خودش را اصلاح نکند عملاً از پیدا کردنراه باز می ماند.




تایپ مسافر مصطفی



مسافر منصور 

مورخ 98/8/28


" به نام خدا "


تصمیم گیریهای ما براساس سطح انرژی ما ارزششان تغییر میکند.

مهمترین شرط سفر در کنگره 60 ، نزدیک شدن به عقل و اجرایفرامین آن است تا بتواند تصمیمات درستی را اتخاذ و سفرش را به صورت کامل جلو ببرد.

تزکیه و پالایش سخت و دردناک می باشد ولی کسی که خواهانشیرینی و رهایی می باشد و خواهان حال خوب و خوش است باید مثل یک جنگجو باشد ،آماده و مهیا و ممکن است که یا شکست بخورد و یا پیروز شود ولی باید دانست که راهجدا شدن از بدیها و ضدارزشها ، بدون درد و رنج و بدون آزمایش امکان پذیر نیست.

آموزش جزء لاینفک دانایی مؤثر است و به این معنی است که ماحتماً باید یک استادی را انتخاب کنیم تا بتواند آن چیزهایی را که دارد به ماانتقال دهد و ما هم باید از او این اطلاعات را بگیریم وگرنه آموزش صورت نمی گیرد ،در کنگره آموزش دو طرفه است راهنما و رهجو».

تصویر مرتبط


در درمان اعتیاد و رهایی و خدمت در هر جایگاهی در کنگره ،فرمانبرداری حرف اول را می زند ، فرمانبرداری کار راحتی نیست ، شاید به نقطه ایبرسیم که بگوییم فرمانبرداری می کنیم ، ولی در عمل کار راحتی نیست. شرط اصلی اینکهفرمانبرداری کنم این است که در مورد فرمانده ام که جایگاه بالاتری از من است مثلدیده بان ، ایجنت ، اسیستانت ، مرزبان ، راهنما و .» قضاوت نکنم ، در مورد اینکهاستاد و فرمانده چه می داند و چه نمی داند نظر ندهم و یا حرفی و یا فرمانی که دادمنطقی بود و یا غیر منطقی و . باید از این کارها خودداری کرد به همین منظور اینکار راحتی نیست.

تمام کسانی که معلم معنوی هستند فقط راه را مشخص می کنند ،مثل انگشت اشاره هستند ، راهنما هستند ، انگشت هدف نیست ، بلکه هدف آن راهی است کهبه ما نشان می دهد.

کنگره محل خدمت کردن است ، اگر در هر جایگاهی که هستمبخواهم نافرمانی و یا تحکم کنم ، این خدمت ارزشی ندارد. 


تایپ مسافر مصطفی


مسافر منصور 

98/8/


" به نام خدا "


برای حفظ هر چیزی باید زحمت کشید.

ما باید در کنگره روش و متد DST را اجرائی و عملیاتی کنیم.

DST یک اسم و یک حرف نیست.

در کنگره باید قدرشناس راهنما و مربی و سایر خدمتگذاران باشیم.

کم خطرترین و کم ضررترین نوع بیان ، می شود دیپلماسی.

با بد گویی کردن شخصیت خود من فرو می ریزد.

با کسی که در تاریکی است ، باید با تدبیر و هوشمندانه برخورد نمود و این امر باعث رشد فرد می شود در طول آموختن این روش.

نتیجه تصویری برای مفهوم

اگر در جایی هستیم و مسئولیتی داریم ، دیگر خودمان نیستیم و باید از خودمان بگذریم ، یک مرزبان و یا یک راهنما وقتی پیمان می بندد از خودش می گذرد.

جایگاه به تنهایی در کنگره مهم نیست ، بلکه جایگاههای ما همراه با ظرفیت ما باید باشد.

در کنگره کار و وظیفه و خدمت تک تک ما برای این است که دستگیری کنیم از نیازمندان و برآورده کردن نیاز آنها.

نیاز ما در دل دیگران است و نیاز دیگران هم در نیاز ما می باشد. نیاز که برآورده شود انرژی هم بوجود می آید.

اگر برای درمان اعتیاد به کنگره آمده ایم ، خط مستقیم بین ما و درمان ، صراط مستقیم است. صراط مستقیم یعنی مبدأ و مقصد و دیدن هدف و انجام فرامین.

وقتی فرد در صراط مستقیم حرکت می کند ، تنها ترمزی که برای حرکت او در این راه وجود دارد ناامیدی و حسهای منفی است.

تنها موجودی که قادر به بازگشت است ، انسان می باشد و هیچ موجود دیگری این توانایی را ندارد.

ترمز ما در مسیر ضد ارزشها نفس لوامه است . .


تایپ مسافر مصطفی


مسافر منصور 

98/7/26


آموزش و خدمت نبض زندگی است.

وارد شدن به حوزه اعتیاد و مواد مخدر ، کارخطرناکی است و کار هر کسی نیست زیرا مغناطیس اعتیاد ، بسیار قوی است.

در جایگاه فرمانبرداری نباید در جایگاهفرمانده باشیم.

به صندلی فرماندهی یا فرمانبرداری باید احترامگذاشت ، از روی آگاهی و نه از روی اجبار ، چون ما به خودمان داریم احترام میگذاریم.

راهنما باید بذر خدمت را برای رهجو بکارد واو را ترغیب و تشویق کند اما نه به اجبار ، حق انتخاب با خود رهجو است.

رهجو باید به تدریج پس از ورود به کنگره ،بعد از یکی دو ماه این سه مؤلفه را اجرا کند.

 اول: نظم و انضباط و احترام 

 دوم: اعتماد کردن به راهنما و ساختار کنگره (تسلیم در امر درمان)

 سوم: قدردان و سپاسگذار بودن.

ساختار کنگره ، هر کاری که به رهجو و یا هرچیزی که به او گفته می شود ، صرفاً برای یادگیری و ساختن خودش است.

هر یک از ما باید به این موضوع پی ببرد که درحال حاضر که در کنگره حضور دارم و در حال انجام دادن کاری یا کارهایی هستم و یاقبلاً انجام داده ام ، آیا بالاتر از کاری بوده که کنگره برای من انجام داده؟

یکی از نیروهایی که ممکن است ما را ازفرمانبرداری خارج کند ، منیت است.

حضور رهجو در کارگاههای آموزشی جلسات ، لژیوندر زمان معین ، برای بالا بردن نقطه تحمل است ، رهجو باید از خیلی چیزها بگذرد تابه نتیجه برسد.

هستی به ظرف آدمها نگاه می کند ، بعضی وقتهابه کسی جایگاهی می دهند درست مثل این می ماند که به دست یک زنگی مست تیغ بدهند کههم به خودش آسیب می زند و هم به دیگران آسیب خواهد زد . .


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور 

98/7/7

                                                                    




چنانچه سفر رهجو درست باشد در نور است ولیچنانچه خطا کند پشت به نور است و در جهنم.

نار و نور انسان در فعل او نهفته است.

با کارکرد جهان بینی ، نگاه فرد عوض می شود.

تزکیه و پالایش ، یعنی یک موضوع و یا مطلبیرا یاد بگیریم و اشکالات خودم را با آن موضوع و مطلب بر طرف کنم ، به عبارتی باکسب دانایی.

پشتوانه اخلاق ، اعتقادات و ایمان است ،اعتقاد به اینکه بداند هر عملی که انجام بدهد ، عکس العملش پشت سرش است ، بایدبداند که اگر باد بکارد طوفان درو می کند.

بهتر است بدانم که مشکلات جزو بافت زندگی است، همانند دریا ، اقیانوس و صحرا که هیچ وقت ثابت و آرام نیستند. انسان هم دقیقاًمثل اقیانوس و صحرا می ماند ، چون همیشه در حال درگرگونی و تغییرات است.

نتیجه تصویری برای جهنم و بهشت

کسانی که کنگره 60 را دوست دارند ، این دوستداشتن کافی نیست و باید به تسلیم برسند.

رهجو لازم است که در طول سفر به وظایف وتکالیف بعهده عمل نماید. رهجو باید بنویسد و بنویسد تا کاملاً ف وجودیش عوض شود، ف وجودی الآن حلبی و ف ارزانی است ، باید کم کم تبدیل به مس و طلا شود و اینفقط با آموزش و یادگیری راههای مختلف است. پس بهترین حالت این است که رهجو واقعاًتسلیم روش کنگره باشد.

 برایبالا بردن راندمان آموزشی از تکنیک تکلیف دادن و نوشتن می توان استفاده کرد ،تجربه نشان داده است رهجویی که مطالب آموزشی کنگره را می نویسد بیشتر از هر روشدیگری مطالب را می فهمد و یاد می گیرد.

ما باید ابتدا ندانی را بدانیم تا بدانی رابدانیم. از نظر یک انسان شما چیز زیادی را نمی دانید و وقتی کسی می گوید من خیلیمی دانم بدانید که هیچ چیز نمی داند چرا؟ چون هر چه که جلوتر می رویم موضوعات جدیدو جدیدتری پیدا می شود. .


نظم یکی از نهادهای مهم کنگره 60 است ، اگرمی خواهیم کنگره شصتی باشیم و آنچه که کنگره به ما می گوید و بخواهیم یاد بگیریم ،باید منظم باشیم.

کنگره 60 و بی نظمی معادل سیستم ایکس و انتیایکس است. بی نظمی ، کنگره ای بودن ما را زیر سوال می برد ، اگر نامنظم باشیم ازکنگره 60 چیزی متوجه نمی شویم و حس و حال خوبی به ما دست نمی دهد .

تØویر مرتبط 

در کنگره 60 حرف الف نظم و حرف آخر آن (ی)نظم است به عبارتی دیگر روش و متد DST یعنی نظم  . وجهان بینی هم یعنی نظم و در نهایت موجودیت کارگاههای آموزشی هم یعنی نظم.

ادب و نظم و انضباط ، مکمل درمان هستند ، بیناعضاء و خدمتگذاران ((احترام)) حرف اول را می زند ، احترام یعنی دیدن جایگاهیکدیگر.

نظم ، نقطه آغاز رسیدن به تعادل هاست.

برای پیشرفت باید با نظم و انضباط و آموزشجلو رفت.

باید بدانیم که انسان همانی می شود که در سربه آن می اندیشد.


تایپ مسافر مصطفی


مسافر منصور 

مورخ 98/6/10


چیزی که روان انسان را ترسیم می کند و وضعیتحال عمومی او را عیان می کند ناشی از کارکرد جسم است که این فرد چقدر سالم است وچقدر روی پا است و یا چقدر نرم و یا خشک است.

به راستی ما به سیستم فرماندهی بدن چقدر پیبرده ایم؟ این ساختار باید بطور عمومی و کلی سالم باشد و از یک تعادل نسبیبرخوردار باشد. وقتی این جسم سالم باشد اجازه دریافت آموزش را به او می دهیم.

جسم نباید از تعادل خارج باشد و وقتی این جسمرا با دارو متعادلش می کنند ما به او اجازه آموزش داده ایم.

دارو به اندازه باید باشد ، نه کم و نه زیاد، زیرا هر دوی اینها جلوی آموزش را می گیرند.



روان به عبارتی یعنی همین فضایی که ما خودمانبرای خودمان می سازیم ، هر چیزی که در وجود من است حال من را می سازد.

مصیبتهای وارده به انسان ، تماماً خود مسببآن می باشد ، خود فرد آن را مهیا نموده و به وجود آورده و در نهایت همه را مقصر میداند به غیر از خودش مثلاً مصرف مواد مخدر ، ( اعتیاد ) خود را تقصیر دیگران میاندازیم ولی باید قبول کنیم و بپذیریم و این میسر نمی شود مگر با دانایی.

هر چه در گذشته کاشته ایم امروز درو می کنیم، هر چه امروز ما هستیم این نتیجه تفکرات و برنامه ریزی های سابق ما می باشد و هرچه امروز انجام دهیم فردا خودش را نشان می دهد ، همه چیز به خود ما بر می گردد.

در کنگره به کسانی کمک می شود که حرف شنویداشته باشند ، با صداقت و عمل کردن ما ترک اعتیاد نمی دهیم ، بلکه درمان و تعادلرا انجام می دهیم.

تعیین کننده نوع رفتار دیگران با من ، رفتارمن است و این را باید یاد بگیریم و این فرمان بردار بودن است که به من یاد می دهد.


تایپ مسافر مصطفی


مسافر منصور 

98/5/12


ما به چه امیدی در کنگره قدم می زنیم ، حرکتهای ما باید درست و اصولی باشد تا به نتیجه مطلوب برسیم.

کسانی در کنگره ماندگار شده اند که در گذشته آنها، بذر نیکو کاشته شده است.

از ابتدا دیوار کج نباید بنا گذاشت ، انجام امورات و رعایت حد و حدودها و مسئولیتها نتیجه اش به این موضوع می رسد که از یک تولید مرغوب و قابل خوردن بهره گرفت.


در قسمت آموزش ما با راهنما سر و کار داریم ، جای راهنما کجاست و در چه موضوعاتی باید توجه کند ، نقش او در سیستم چیست؟ در واقع یک راهنما بعد از یک دوره راهنمایی تازه به وظیفه اش واقف می شود ، نگاه راهنما در حال حاضر باید این باشد که حرکت او در آینده خودش را نشان می دهد ، 10 سال یا 20 سال دیگر.

تأکید ما بر روی نظم و انضباط است که دیگران در آینده از آن الگو برداری کنند.

راهنما یک قالب است و رهجوها از راهنماها قالب می گیرند ، پس قالب نباید معیوب باشد.

آموزشهای تئوری به رهجویان بیشتر از حرکت و منش و رفتار راهنما تأثیر گذار است ، اینجا اعمال ما آموزش می دهد.

همان قدری که سیستمهای تولید کننده مخدرهای طبیعی بدن جایگزینی او با مخدرهای بیرونی مهم است ، همین قدر هم لازم و ضروری است که تفکرات سالم جایگزین تفکرات غلط شود.

ضد ارزش آفت سفر است ، اگر ما درگیر ضد ارزشها هستیم ، امکان ندارد از تاریکی ها به طرف روشنایی ها حرکت کنیم. ضد ارزش یعنی رفتن در تاریکی ها.

برای ورود نور ما به دو چیز نیازمند هستیم : ابزار و تفکر و اندیشه. ابزار شما متد DST می باشد و اندیشه شما جهان بینی است و بدون ابزار نمی توان پیش رفت. ابزار درمان همان OT و راهنما می باشد ، مانند اینکه ما بدون ابزار نمی توانیم کشت کنیم و آموزش دهیم ، باید ابزار بیایند و اطلاعات و آگاهی کسب نمود.

ما باید کلاه خود را قاضی کنیم که ببینیم کنگره برای ما چه کرده است و ما برای کنگره چه کرده ایم. کنگره مسیر خود را ادامه می دهد و اگر در آن مشکلی باشد به این صورت آن را حل می کند که کنگره مثل یک سنگ آسیاب بزرگ می باشد و ما انسانها مثل دانه های گندم می باشیم ، وقتی سنگ آسیاب در حال چرخش و آرد کردن گندم می باشد اگر چند عدد ریگ هم در زیر آن بیاید آن را خرد و خاک شیر می کند ، آن فرد خودش از بین می رود ، اگر شخص بر خلاف جهت کنگره در حرکت باشد ، کنگره آن را از مسیر خود خارج می کند و آن شخص خودش ضرر می کند . .


تایپ : مسافر مصطفی


مسافر منصور
مورخ ۹۸/۴/۲۹ 




به نام الله ، قدرت مطلق

اکثر دستور جلسات و موضوعاتی که در کارگاههایآموزشی کنگره 60 مطرح می شود مربوط به تغییر تفکرات و نگرش شخص به زندگی و آموزشزندگی سالم و کسب لذت از راههای سالم می باشد.

گروه درمانی کنگره 60 به منظور حفظ پاکی ورهایی مصرف کنندگان درمان شده برگزار نمی شود ، کسانی که در کنگره 60 و با استفادهاز روش درمان تدریجی به رهایی می رسند در سطحی از سلامتی و تعادل هستند که نیازیبه گروه درمانی جهت حفظ پاکی و جلوگیری از لغزش و برگشت و وسوسه و . ندارند ،بلکه به منظور کسب آموزش و آگاهی و رسیدن به سطوح بالاتری از کمال و معرفت و زندگیسالم در کارگاههای آموزشی شرکت کرده و به دیگران کمک و یاری می رسانند.


.

نظم در کنگره حرف اول را می زند ، چون موادمخدر اولین پارامتری را که از زندگی انسان خارج می کند ، نظم است و بعد از نظم ،قوانین کنگره است که برای پیشبرد اهداف کنگره تدوین گردیده است.

اگر مسافری در سفر خود چندین بار از مسیرخارج شود باز هم راه بازگشت او به گونه ای باز می شود ، ولی اگر بخواهد در مسیراینگونه واکنش های منفی را ادامه دهد سرانجام خوشی نخواهد داشت و منجر به از دستدادن تمام موهبت ها و نعمات شده و با حالات ناخوشایندی به سمت تاریکیها سوق دادهمی شود.

جستجوگری و کاوشگری و پرسش گری یکی از وظایفاصلی هر رهجویی در کنگره 60 می باشد.

رهجو کسی است که سوال بی پاسخی در ذهن اووجود نداشته باشد ، چرا که پرسیدن عیب نیست.

رهجو باید کاوشگر باشد ، بدین معناست که اگرفرمانی از سوی راهنمای وی صادر می شود باید بداند که چرا این فرمان جاری شده و چراباید این فرمان را اجرا کند و نتیجه اجرای این فرمان برای او چه خواهد بود ، تنهادراین صورت است که به معنای واقعی دست خواهد یافت.

زمان در بعد فیزیکی بسیار با ارزش است ، ماباید از زمان بهره برداری کنیم و آنرا به بطالت نگذرانیم و باید بدانیم زمان برایما محدود است و ما اغلب مهارت داریم در از دست دادن زمان ، ما یا در زمان گذشتهزندگی می کنیم و یا در آینده ، در حال غایب هستیم.


بزرگترین اصل در جهان بینی عمل کردن به آناست ، اگر کسی جهان بینی را کاربردی نکند از روز اول حالش خرابتر و بدتر می شود کهبهتر نمی شود مگر اینکه به اندازه ای که یاد می گیرد به آن عمل کند و اگر عمل نکندمانند غذایی است که ما می خوریم ، اما آنرا هضم نمی کنیم و اگر آن غذا هضم نشود وما غذای دیگری بخوریم ، روی دلمان می ماند ، کسانی که به آن عمل می کنند ، هضمشکرده و آنرا می خورند . .


تایپ : مسافر مصطفی




مسافر منصور


99/2/4




به نام الله ، قدرت مطلق

مثلث آموزش دارای سه ضلع ، شامل مطالب آموزشی، آموزش دهنده و آموزش گیرنده می باشد. در واقع باید ببینیم در فرآیند آموزش ، چهمطالبی آموزش داده می شود و آیا آن مطالب منطبق با حقیقت هستند یا خیر ، آیا درستهستند یا نه. مسئله بعدی این است که چه کسی می خواهد آموزش بدهد ، آیا آموزش دهندهچیزی از مطلب می فهمد یا نه. اگر آموزش دهنده تسلط کافی نداشته باشد چگونه میخواهد آموزش بدهد و در نهایت آیا آموزش گیرنده طالب فراگیری و آموزش هست یا نه ،به قول معروف مستمع صاحب سخن را بر سر ذوق آورد. اگر آموزش گیرنده نخواهد آموزشببیند همه چیزهایی که گفتیم اثر نخواهد داشت.


آموزش مکالمه مقدماتی زبان انگلیسی - آموزشگاه زبان ایران کمبریج


با نگاهی اجمالی به مجموعه آموزشهای ارائهشده توسط کنگره 60 برای درمان اعتیاد تا اندازه ای پی به عظمت و حساسیت بیماریاعتیاد می بریم و در میابیم که بیماری اعتیاد متفاوت با سایر بیماریهاست. در پشتصور آشکار این بیماری ، چهره مخوف و قدرتمند شیطان و نیروی منفی استتار شده است کهقوی ترین نیروها را به مبارزه می طلبد. برای رویارویی با چنین بیماری که تمامیابعاد شهر وجودی انسان را در اختیار خود در می آورد و در پس آن قدرت شیطان نهفتهاست ، آیا می توان بدون آموزش حتی یک قدم کوچک برداشت؟

در قسمت آموزشهای سمعی و بصری ، گوش کردن ونوشتن سی دی ها به قدری مهم است که هر شخصی در کنگره 60 در هر جایگاهی که باشد ،اگر از سی دی ها استفاده نکند از قافله علم و دانش کنگره 60 عقب می ماند. وصل بودنبه سی دی ها و استفاده منظم از سی دی های جدید ، یکی از مهمترین پله های آموزشیکنگره 60 می باشد.

در کنگره کسی معتاد ترک نمی دهد ، کنگرهاستاد پرورش می دهد که البته استادانی با ارزش و قدرتمند ، استادانی برای خود ،خانواده و جامعه پیش رو که البته همانطور که یک کوهنورد برای صعود به قله هایمرتفع نیاز به شرایط و لوازم خاصی دارد ، یک مسافر نیز برای صعود به بالای این پلهبه ابزارهای کارآمد نیاز دارد ، ابزار یک مسافر دانش آن است که البته هم آموزشها وهم نوشتارها و منابع آموزشی صوتی و تصویری در کنگره ، از جمله ابزار آنها خواهدبود و البته یک کوهنورد و یک بلد راهی را هم نیاز دارد ، بله ، بلد راه یاهمان راهنما.

بزرگی گفته است ، آموزش مثل نشان دادن پرندهزیبایی روی درخت است ، در صورتی می توانیم مالک آن باشیم که آنرا بگیریم و در قفسخود قرار دهیم. شاید منظور این بزرگ از گرفتن ، همان تفکر و تجربه است که بعد ازآموزش اتفاق می افتد و فرایند فهم را کامل می کند.

در مکتوبات و علوم کنگره 60 آمده است که حساولین قوه به کار اندازی عقل است ، ولی بهتر است بدانیم که حس به حس سالم ، نه حسدرگیر خماری یا نشئگی و نه حس درگیر با نوسانات شدید جسمی ، چرا که حس درگیر مشغلهزیاد جسمی و روحی به هر چیزی می زند غیر از عقل . .


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/2/20



به نام الله ، قدرت مطلق


کار کنگره یک کار بسیار تخصصی و دقیق است کهبر اساس ساختارهای درست شکل گرفته است.

اعتیاد یک بیماری چند بعدی است که فقط سه بعدصورت قضیه ، جسم و روان و جهان بینی هستند.

رهجو بعد از یک سال باید تغییر نگاه و جایگاهپیدا کند و به عبارتی بعد از سفر اول یک نیمچه استاد باشد ، یعنی بطور نسبی بایدبه دانش فنی و جهان بینی مسلط باشد و این میسر نخواهد شد ، مگر اینکه یک محقق تمامعیار بوده و تا موضوعی را فهم نکند و به آن مسلط نشود ، از آن نگذرد.

هیچ حسی زیباتر از این نیست که شخص به آنچهکه آموزش می دهد مسلط باشد.

ایده آل ترین اتفاق برای رهجو و پایان پروسهدرمان او ، کسب جایگاه کمک راهنمایی و بهترین شرایط برای تزکیه و پالایش است.

اولین وظیفه ای که راهنما دارد این است کهعاشق این باشد که رهجویش به درمان برسد و مسئله دیگر این است که به گونه ای حرکتکند که این عشق سرد نشود.


آداب راه رفتن و آراستگی/ پیامبر اسلام مانند عبدها روی پنجه راه می .

نشریات قلب تپنده شعب کنگره 60 است و نقشبسیار حیاتی در آمار رهایی و موفقیت شعبه دارد ، هر قدر آمار استفاده از نشریات وسی دی ها در شعبه بالاتر باشد ، میزان رهایی آن شعبه ، قبولی اعضای آن شعبه درآزمون کمک راهنمایی ، میزان حمایت آنها از حساب زمین و ساختمان ، فعالیتهای ورزشیو در مجموع ، حال خوب اعضای نمایندگی و صلح و آرامش آن شعبه بیشتر است.

برای درمان اعتیاد در کنگره 60 بایستی ازفرمانبرداری شروع کنیم. برای عبور از این گذرگاه سخت ، چیزی به نام خود فرمانیوجود ندارد ، از خود فرمانی تا فرمان ، فرق بسیار است.

راهنما ، اولین وظیفه اش این است که قلباً وبا تمام وجودش ، دوست داشته باشد که رهجویش به رهایی برسد ، اگر این خواسته درراهنما باشد ، این به عنوان موتور راهنماست.

شعار راهنما باید این باشد ، عاشق را حساب باعشق است ، با معشوق هیچ حسابی نیست.

متد و روش DST قادر استهر دارو و مواد مخدر را به افراد بدهد و بعد از آنها پس بگیرد.

با این سیستم میشود داروهای روان گردان را تجویز کرد و بعد پس گرفت .  داروی روان گردان و دارویمخدر ، وقتی مورد استفاده قرار می گیرد یعنی سیستم بدن شخص کمبود دارد ، به وسیلهدارو ما آن سیستم را پر می کنیم ، وقتی پر شد ، بایستی کم کم عقب نشینی کرد و دارورا پس گرفت. .


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/3/4




به نام الله ، قدرت مطلق



کنگره راه سختی را پیموده و به آسانی درمکانی که امروز مستقر است ، نایستاده. در اوایل پایلوت OTحدود یکصد نفر به صورت آزمایشی برگزیده و معرفی شدند و تحت درمان با داروی OT قرار گرفتند و به راستی مسیر سختی را طی نمودند و در واقع آنهاجلودار بودند ، خط شکن بودند ، در صحرایی قرار گرفته بودند که هیچ ردپایی نبود ،چون اول راه بود و مسیر .



به نام الله ، قدرت مطلق


حس انسان برای آلوده شدن ، زمان نمی شناسد وبه همین دلیل همیشه نیاز به آموزش و عمل سالم داریم.

دو عامل باعث می شود که انسان در کنگرهناراحت نشود :

الف: اینکه انسان را نسبتاً خوب بشناسیم.

ب: سیستم پیشرفت کار در کنگره همین است کههیچکس تضمین نکرده برای هر کاری که شما می خواهید انجام دهید ، همه چیز مرتب ومنظم باشد.

رفتار دیگران با ما بیش از آنکه تابع تفکرآنها باشد ، تابع رفتار ماست ، یعنی این ما هستیم که تعریف می کنیم که با ما چهرفتاری داشته باشند.

جایگاهها در کنگره برای برتری طلبی نیست ،بلکه برای خدمت کردن است.



صفحه اصلی - آرینا حیات دانش


بین اعضاء و خدمتگزارن ، احترام حرف اول رامی زند ، احترام یعنی دیدن جایگاه همدیگر.

ما آمده ایم کنگره ، بیماری اعتیاد را درمانکرده ایم ، دانش و آگاهی هم کسب کرده ایم و حالا خدمتگذار شده ایم ، اینجا اگر بینما رقابت و حسادت بوجود بیاید ، درگیر مسائلی می شویم که باعث آلوده شدن حس ما میشود و به عبارتی تمام زحمات ما نقش بر آب می شود پس بنابراین این قسمت مهم است کهنسبت به همدیگر و کارهایی که انجام می دهیم وارد این فاز نشویم و اگر وارد اینقضیه شویم ، آرام آرام برای همدیگر ساختار درست می کنیم ، مانند کسانیکه مثلهمدیگر هستند ، یک گروه می شوند و کسانیکه مثل هم نیستند گروه دیگر و بعد از آنانرژی ما صرف ثابت کردن خودمان و رقابت کردن می شود ، اگر این اتفاق بیفتد بهتدریج آرامش و حس های خوب را از دست می دهیم و بعد انرژی ای که باید صرف ساختن وآموزش دادن بشود ، صرف جایگاه می شود.

وقتی انسان محک می خورد ، در عمل نشان می دهدکه چه کاری از دستش بر می آید و چه کاره است. کسی که می خواهد درمان شود باید درعمل نشان دهد که چه کاره است و در عمل نشان دهد که درمان و تعادل یعنی چه ؟




تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/3/22



به نام الله ، قدرت مطلق

معنای حقیقی دانایی ، یعنی اطلاعات ((دانستن و آموزش)) بهمراه تفکر و تجربه و به اعتقاد کنگره 60 ، دانایی مورد نظر یعنی دانایی عام ((علم زیستن و هنر زندگی کردن و فهمیدن)).


آیا دانه و بذر گیاهان می توانند در معده ما جوانه بزنند؟

در کنگره60 باید صاف و یک رنگ شویم ، زیرا اینجا خانه ما می باشد و باید در این خانه آرام باشیم، اینجا مکان و محلی است که ما را از قعر تاریکی ها بیرون می آورند ، باید به اینجااعتقاد داشته باشیم.

رهجو در بدوورود باید به سیستم و تشکیلات و ساختار کنگره احترام بگذارد ، به راهنمایش باید اعتقادداشته باشد و او را قبول داشته باشد و فرمانبردار باشد در غیر این صورت در فرآیند درمانشبه مشکل می خورد و به عبارتی دو شمشیر در یک غلاف نمی گنجد.

من نمی توانمهم مواد مصرف کنم و هم خواهان درمان باشم ، باید کاری نکنم که هم خود و هم دیگران بهآتش من بسوزند.

انسان دائماًدر حال تغییرات و تعیین راه است. 

انسان مرکباست ساده نیست ، ترکیبی است از یک طرف با مجموعه ای از فضایل و از یک سمت دیگر با مجموعهای از رذائل و با این اوصاف باید رشد کند تا به تکامل برسد ، چه در این حیات و چه درحیاتهای دیگر و در این مسیر باید یاد بگیرد و آموزش بگیرد.

برای انسانبه جهت تکامل ، از خداوند و ملائکه گرفته تا به مقام پایین تر از خداوند و ملائکه بهاو دیکته می کنند و تکلیف می کنند به یادگیری و آموزش.

در کنگرهراهنما به رهجو آموزش می دهد و او را تعلیم می دهد به جهت اینکه ، مسیر خود را پیداکند.

اگر کسی درکنگره در حال آموزش و خدمت نباشد ، قطعاً از مسیر اصلی خارج و وارد موضوعات و مسائلمنفی و حاشیه ای می شود.

فلسفه وجودیما در کنگره ، درمان و رهایی از اعتیاد است و باید یاد بگیریم و آموزش ببینیم و متقابلاًیاد بدهیم و آموزش بدهیم.

آنهایی کهدر کنگره بازیگر نیستند ، معمولاً نیرو و توجه آنها متوجه عملکرد دیگران می شود ، آدمهایمشکل ساز در کنگره ، آدمهای مدعی هستند و پایه ریزی آن از سفر اول است.

من اول باید اهلی شوم تا استاد بتواند مرا آموزش دهد، به عبارتی باید اول من تکلیف خودم را با خودم روشن کنم و با خود کنار بیایم.


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/4/30




به نام الله ، قدرت مطلق



یکی از نشانه ها و ملاکهایی که ما می توانیم در کنگره 60 از آن به عنوان قطب نما استفاده کنیم ، این است که هم رهجو و هم معلم باید به این قضیه توجه کنند و راهنما و معلم باید بگردد و نیاز رهجو را برآورده کند و یا در جهت برطرف کردن نیاز رهجو قدم بردارد ، یک سفر اولی باید به این قدرت تشخیص برسد که بین نیاز خودش و خواسته های نامعقول خودش تفاوت قائل شود.
رهجو وقتی دوست دارد که کنگره بیاید و کلاس ورزشی هم داشته باشد و در کنارش با دوستانش هم بیرون برود و امورات دیگری را هم مد نظر دارد و بین اینها نمی تواند تفاوتی قائل شود ، آن وقت است که یک روز می آید و یک روز نصفه می آید و یک روز می گوید کلاس داشتم و این نشان می دهد که این رهجو نیاز خودش را نمی داند و یا اینکه هنوز نیازمند و تشنه نشده است ، چون شما وقتی تشنه باشید امکان ندارد که جایی آب بدهند و شما از کنارش به راحتی بگذرید.


کنگره شبیه یک کشتی است و اگر کسی می خواهد به ساحل سلامت برسد ، تحت هیچ شرایطی نباید از این کشتی پیاده شود و کسی که با کنگره همراه باشد در نهایت به هر نحوی که شده به مقصد می رسد و باد فنا او را از میان نخواهد برد.
یک مصرف کننده مانند یک مرده متحرک است و وقتی که به کنگره می آید و می خواهد درمان شود آن شخص در آن قالب قرار می گیرد و باید فکر کند که چه کار باید بکند و برای چی آمده است.
این قالب نامش جمعیت احیای انسانی کنگره است و باید دوباره حیّ و زنده شود و برای زنده شدن و تغییر کردن از آن حالت اولیه باید یکسری موازین و قوانین را رعایت کند.
احیاء کردن انسان ، کار بسیار سخت و طاقت فرسایی است و به همین دلیل است که ارزش احیاء بسیار بالاست.
آموزش و تعلیم درست زمان می برد ، اما در ابتدا بسیار سخت می نماید ، ولی وقتی محصول سالم و بدون هیچ عیبی بیرون بدهد ، آنگاه باغبان می داند که چه عمل عظیمی را به انجام رسانده . .



تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/5/



به نام الله ، قدرت مطلق

ما در کنگره 60 شاید یک مطلب یا موضوعی را چندین بار تکرار کنیم ، مثل دستور جلسات سالیانه که به صورت هفتگی که در قالب کارگاههای آموزشی به اجرا در می آیند و این برای تبدیل شدن شنیدن به فهم می باشد که به قول بزرگی ، نعمت تکرار ، زیان فراموشی را کم می کند و ما خیلی چیزها را شنیده ایم ولی نفهمیده ایم ، زیرا برای اینکه یک موضوع از شنیدن به فهمیدن تبدیل شود ، نیاز به تکرار زیاد دارد چون اگر فهم در ما اتفاق بیفتد در عملکرد ما تغییرات حاصله کاملاً مشخص است اگر در من تغییری صورت نگرفته ، بیان گر این است که من فقط موضوعات و مطالب را شنیده ام و فهم مطالب برایم اتفاق نیفتاده است.


درک مطلب با حفظ مطلب کاملاً متفاوت می باشند ، فهم در عمل پیدا می شود ، اگر من مطلبی را یاد گرفتم باید عمل من را عوض کند و اگر عمل من را عوض نکرد یعنی هیچ چیزی را درک نکرده ام ، درک مطالب در کنگره و موضوعاتی که بیان می شود ، ضریب هوشی نسبتاً بالایی می خواهد ، به همین دلیل در کنگره هر کسی ماندگار نمی ماند و دلیل عمده آن عدم درک مطالب می باشد.
اگر یک موضوعی را نمی فهمیم و یا نمی توانیم درست در مورد آن حساب و کتاب کنیم دلیلش این است که تعریف درست آن موضوع را نمی دانیم ، اگر یک نفر به کسی که حساب و کتاب می داند بگوید 2X2=10 ، شخص می گوید عقلانی نیست و می گوید من حساب و کتاب می کنم می شود 2X2=4 ، موضوعات و مطالبی مثل عقل ، ذهن ، نفس و روح و . از این دسته هستند (صور پنهان) وقتی کسی می خواهد عقل را توضیح بدهد باید به یک نحوی بیان کند تا بتوانیم آنرا بفهمیم ، معلم باید این هنر را داشته باشد که بتواند با مثالها و مدلهای موجود در جهان فیزیکی یک موضوع پنهان و غیر قابل دیدن را بیان کند. معلم وظیفه اش این است که ضلع آموزشی را کامل کند و اگر شاگرد متوجه نشود باید سوال کند تا متوجه شود و در غیر این صورت شاگرد نمی تواند دو ضلع دیگر که تفکر و تجربه است را درست انجام دهد.
تفکر و تجربه را هیچکس نمی تواند برای ما انجام دهد ، بایستی خودمان انجام دهیم همچنین اگر زمانی یادگیری متوقف شود و آموزش قطع شود و آموزش جدید صورت نگیرد ، فرد در جایگاهی که باشد سقوط می کند.
آموزش شکافنده جهل است ، اگر شخصی بگوید من به آموزش نیاز ندارم باید منتظر عواقب بد این تصمیمش باشد . .


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/6/1

  


به نام الله ، قدرت مطلق



بهتر است بدانیم که اگر مفاهیم را به درستیدر کنگره درک نکنیم در ادامه باعث گرفتاریهای بسیاری خواهیم شد ، مثل صورت مسالهاعتیاد که مثال برجسته و روشنی است ، زمانی که کلمه اعتیاد را مطرح می کنیم ، بحثعود کردن و یا وابسته شدن مطرح می شود.

تفاوت بین اینکه ما اعتیاد را وابستگی و یاعادت ببینیم یا اینکه اعتیاد را یک جایگزینی ببینیم ما را به دو نقطه هدایت خواهدکرد و از دو مقصد متفاوت سر در خواهیم آورد . اگر بگوییم که این یک عادت است وباید ترک شود ، به انواع و اقسام شیوه های ترک همانند : سم زدایی ، سقوط آزادیو-آر-دی و غیره خواهیم رسید ، اما زمانی که بگوییم اعتیاد یک بیماری است و سیستمبیوشیمی تحت تاثیر قرار گرفته و با این شیوه بیماری را بشناسیم ، چاره ای نداریمالا اینکه به درمان برگردیم.

چرا آموزش جهان بینی در کنگره از اهمیت ویژهای برخوردار است و چرا تاکید بر این است که درمان هرگز و هرگز صرفاً و تنها بحثدارو نیست ؟ اگر کسی تصور کند که روش درمان "DST"صرفاً یک روش درمان دارویی است ، این جفا و ناسپاسی بسیار بزرگی در حق روش DST  است ، DST یک پروتکل تکامل یافته در درمان جسم ، روان و جهان بینی است یعنیهمان مثلث درمان اعتیاد.

اگر نظم و ادب را از کنگره حذف کنیم ، نتیجهای نمی گرفتیم ، حال اگر نظم و ادب را داشته باشیم ، اما روش درمان دارویی مناسبنداشته باشیم باز هم ناتوان می بودیم ، زیرا DSTمجموعه ای است که یکدیگر را در ادامه کامل می کنند و به نتیجه می رسانند. اگر کسیتصور کند که تنها با روش دارویی می تواند به درمان اعتیاد برسد سخت در اشتباه استو به قول آقای مهندس (( ممکن است از جهان ماده مخدر خارج شود اما از جهان اعتیادهرگز بیرون نخواهد آمد)) .

کنگره در حقیقت مانند یک رودخانه است ، کسانیکه وارد می شوند و راهنما انتخاب می کنند از چند حالت خارج نیستند :

یا می آیند وهمراه می شوند و در ادامه تا انتها ماندگارند ، حتی اگر شرایطی پیش بیاید که حضوردائم نداشته باشند اما پیوندشان هرگز قطع نمی شود .

گروه دیگر می آیند و سفراولشان را نیز به خوبی انجام می دهند اما با اتمام سفر اول ، دیگر حضور ندارند وبه یکباره غایب می شوند و غیبت آنها در اصطلاح ، غیبت کنگره ای است ، یعنی تماسخود را با راهنما دارند اما در کنگره حضور ندارند .

گروه دیگر افرادی هستند کهحضور دارند اما پیوسته در حاشیه اند و این بدترین اتفاق ممکن برای رهجوی سفر اولاست . .



تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/6/16



به نام الله ، قدرت مطلق


خاطرات بد را فراموش کنیم ؟ چگونه خاطرات بد را

کنگره مانند یک کشتی است و بدنه آن تشکیل شدهاز 14 وادی که حیاتی ترین قسمت کشتی ، سکان آن است و کسی که به وسیله آن باید کشتیرا هدایت کند.

وادی اول سکاندار این کشتی است و یا ناخدایاین کشتی *یعنی تفکر* هر چیزی اول باید به تفکر درآید و سپس به انجام و اتمامبرسد. (( مثل انجام سفری که پیش رو داریم))

تفکر یعنی نقشه راه ، نقشه راه را باید باتفکر درست ترسیم کنیم ، مثلاً برای ساختن یک ساختمان ، نقشه آن باید کامل باشد ویا نقشه کارکردن با شاگرد و رهجو ، نقشه جنگ و نبرد است برای کسب تجربه با تفکر وتعقل و همراه با عمل کردن به آن ، کو تا استاد شویم و زیر و بم آن را یاد بگیریم ،نباید دچار منیت شویم.

رهجو بعد از ورود به سفر دوم باید با تامل وتفکر و دوری از ضد ارزشها و توکل به خداوند و توام با صبر و گذشت زمان ، به آرامیمسائل خود را حل نماید.

مسافر سفر دوم ، دلیل بر منزه و پاک بودننیست ، بلکه تلاش می کند از ضد ارزشها دوری کند و زمان آن برای همه یکسان نیست.

ما پیوسته برای رشد ، نیازمند تفکر هستیم .هر قدر آموزش ببینیم ، چه از لحاظ رشد تفکر و چه جهان بینی ، اگر اولویت اوندگیمان درمان نباشد ، هرگز به رشد تفکر دست پیدا نخواهیم کرد . این اولویت شاملحضور در جلسات عمومی و لژیون ، مصرف درست و به موقع دارو و گوش به فرمان بودن بهدستورات راهنما است.

زمانی که مسافر به پایان سفر اول خود می رسد، باید به استادی برای خودش تبدیل شده باشد. یعنی باید قادر به اداره خود باشد ،برنامه ریزی را آموخته باشد ، مدیریت در خواب و خوراک و مسائل زندگی و به طور کلیمدیریت تمام کارهای زندگی را آموخته باشد.

اگر سفرمان را به درستی به اتمام رساندهباشیم ، این برنامه ریزی و اولیویت بندی ، عضو ثابت زندگیمان خواهد شد و دیگر نمیتوانیم از آن خارج شویم و بی برنامگی در زندگیمان جایی نخواهد داشت . .   




تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/7/4





به نام الله ، قدرت مطلق

 تا زمانی کهنوشتارها و گفته ها و یا آنچه را که آموزش می گیرم به عمل تبدیل نکنم ، هیچ اتفاقو تغییری صورت نمی گیرد ، به عبارتی برای دانستن و دانایی باید در بخش آموزش ،میزان ظرفیت ذهن خود را افزایش دهم ، چون ذهن یک مصرف کننده بر اثر استفاده مکرراز مواد مخدر ، زنگ زده است و اصطلاحاً می گویند زنگار گرفته است که یکی از راههایپاک کردن زنگار ذهن در طول سفر ، می تواند نوشتن سی دی های آموزشی باشد.

آغاز انقلابی باور نکردنی | Vam's Blog


در اصل روش کنگره 60 ترک کردن و فرار کردن ازمواد مخدر نیست ، بلکه روش کنگره از بین بردن نیاز مواد است ، یعنی کسی که درمانشده است نیاز به مواد مخدر در او از بین رفته است نه اینکه به زور و بستن و داد وبیداد ترک کنند ، امکان ندارد کسی بتواند مواد را ترک کند ، ولی می توانیم نیاز بهمواد مخدر را به راحتی از بین ببریم و راه حل و راهکار مناسب و معقول آن جهان بینیاست.

ما در کنگره اصلاً به موضوع ترک اعتقادنداریم ، در عوض به درک اعتقاد داریم ، پس ما باید مواد مخدر را درک کنیم ، چوندرک کردن یک بار اتفاق می افتد ، اما ترک می تواند چندین بار صورت گیرد ، جهانبینی ما را به این درک و فهم و ایمان و باور می رساند و وقتی جهان بینی کسی درستشود همه چیز او درست می شود و به همین خاطر هدف اصلی کنگره 60 شناخت انسان و موادمخدر و ارائه طریق به مصرف کنندگان و خانواده هایشان برای رهایی از دام اعتیاد میباشد.

بطور کلی روش درمان کنگره برای کسانی است کهخواهان رهایی هستند ، یعنی اینکه در موضوع مصرف مواد مخدر به مرحله ای رسیده اندکه کاملاً اشباع شده اند ، اشباع نه از لحاظ مقدار مصرف ، بلکه از لحاظ شناخت مصرفمواد مخدر یا به عبارتی به آخر خط رسیده اند و یا اینکه به خوب نبودن مصرف مواد بهباور قطعی رسیده اند که به قول بزرگی ، شناخت عین درمان است.

بیماری اعتیاد دو پارامتر برای درمان شدن میخواهد ، یکی دوا و دیگری شفا ، شفاخانه نشریات است و و کلینیک ها هم داروخانه هاهستند.


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/7/16





به نام الله ، قدرت مطلق

برای داشتن یک خواب خوب ، داشتن فیزیولوژی مناسب و آرامش (ذهن آرام و نداشتن رذایل انسانی) اامی است و برای کسب این امر باید ضمن برنامه ریزی دقیق در زندگی و دوری از ضد ارزشها ، سیستم ایکس متعادلی داشته باشیم تا جسم بتواند مخدرهای با کیفیتی را تولید کند که داشتن برنامه سفر منظم ، از نظر سروقت مصرف کردن داروی OT و به اندازه خوردن آن ، از سیستم ایکس با کیفیتی برخوردار خواهیم شد.
خدمت در کنگره یکی از بهترین ارزشها برای جایگزین کردن ضد ارزشهاست و هر کس به اندازه آگاهی و سلیقه و داده های خود در حال پر کردن و یا پر نگه داشتن و یا سرگرم کردن خود است ، یکی با محبت مخزن خود را پر می کند ، یکی با خشم و کینه و غیبت و انتقال سایر ضد ارزشها ، یکی طلا و ارزش جمع آوری می کند و دیگری انواع بی ارزشی ها و این انتخاب بستگی به سلیقه و آگاهی شخص دارد.

در راه رسیدن به تو گیرم که بمیرم - ویسگون

ویژگی سفر کردن ، حرکت است ، یعنی اگر حرکت نباشد سفری هم نیست. شما وقتی در سفر یک برنامه ای را می گیرید و انجام نمی دهید ، یعنی حرکتی انجام نداده اید ، وقتی حرکتی انجام نداده اید یعنی سفری هم انجام نشده. حال سفر از کی شروع می شود ؟ از موقعی که تغییر کنیم ، یعنی یک حرکتی انجام داده ام ، از اینجا سفر شروع می شود ، به عبارتی باید بر مرکب نشینی و با این مرکب همراه شوی تا با یاری خودت و همسفران به پایان نقطه برسی.
حربه مواد مخدر بازدارندگی است ، کار شیطان بازدارنده است ، کار نیروهای منفی بازدارنده است ، یعنی انسان را نگه می دارند ، فردی که مصرف کننده است مثلاً 20 سال است که مواد مصرف می کند ، دقیقاً از فرهنگ و رشد در همان 20 سال قبل مانده ، لباس پوشیدنش تو 20 سال قبله ، راه رفتنش و خیلی از کارهایش تو 20 سال قبل جا مانده ، زمان جلو آمده ولی او نیامده ، همه اطرافیان او متوجه وضعیت او می شوند غیر از خودش ، چون حربه نیروی بازدارنده این است که به نحوی نگهت می دارد که همه می فهمند غیر از خود فرد.  
تعقل ، یک تصویره ، یک نقاشیه ، یک نقشه راهه که خودت برای خودت می کشی ، اگر به تعقل توجه کنم نقشه ام را درست می کشم و تصویری در میاد که به نتیجه می رسم ولی خیلی وقتها هم هست که نمی توانم این کار را بکنم ، چرا نمی توانم؟ برای اینکه در قسمت ضد ارزشها پیمانه ام پر شده ، برای حل شدن مشکلاتم اولین قدم قطع کردن ضد ارزشهاست ، اولین قدم ، قطع کردن خود ضد ارزش است ، این کاری است که اول باید انجامش دهم . .


تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/8/1


به نام الله ، قدرت مطلق


 درمان شدن و رسیدن به درمان بسیار مهم است ولی آنچه که مهم تر است آموزش درست و یا راه درست است و یا انجام سفر درست است ، چون اگر از قوانین سفر عدول نکنیم و در مسیر درست و قانونمند حرکت کنیم خود به خود به هدف یا رهایی می رسیم و اگر در مواردی دوستانی از مسیر خارج می شوند به دلیل این است که هنوز به باور و ایمان کامل نرسیده اند که انتهای این مسیر رهایی است و در نتیجه در دوراهی های مسیر دچار شکست می شوند که شاید بشود از راه فرعی ، همراه با لذت بیشتری به مقصد رسید ، در صورتی که لذت بخش ترین راه و کوتاه ترین راه ، صراط مستقیم است که هنوز در باور ما نمی گنجد.

در بیماری اعتیاد هم تغییر نیاز است و هم تعمیر و بازسازی ، داروی OT برای تعمیرات و بازسازی است و جهان بینی برای تغییرات است ، به همین منظور اگر بخواهیم خود را در قسمت اعتیاد درمان کنیم باید تغییرات درونی را شروع کنیم که در مرحله اول نیاز به شناخت درون و اجزای تشکیل دهنده درون و تعریف و نوع عملکرد هر یک داریم. باید روح را بشناسیم تا بتوانیم آنرا تغییر بدهیم و یا نفس و ذهن و عقل و حس



آرامش روان - Home | Facebook


خودشناسی با جسم شناسی فرق دارد.

اگر بخواهیم ببینیم یک انسان چقدر ارزشمند است ، باید ببینیم تفکر او چقدر ارزشمند است ، تفکر نتیجه و عملکرد صور پنهان یا درون است و یا بعبارتی تفکر من نتیجه عقل و نفس و ذهن و آرشیو و . من می باشد .

در مقوله جهان بینی ابتدا به ساکن باید نفس تغییر کند ، سپس تفکر،  وقتی تفاوت نفس و روح و ذهن را نمی دانم ، چطور می خواهم نفس و سپس تفکر خود را تغییر دهم ، پس اول باید اینها را بشناسم تا بتوانم اعتیاد خود را درمان کنم.

اعتیاد یک بیماری فراگیر است و اگر نفس درست نشود ، شاید بتوانیم موقتاً از اعتیاد بیرون بیایم ، ولی درمانی صورت نگرفته است و این رهایی زیاد طول نمی کشد.

باید به گوش دادن و نوشتن سی دی های آموزشی کنگره اهمیت زیادی بدهیم ، چون آموزش هایی که راهنما به رهجو میدهد از این سی دی ها است ، اگر رهجو سی دی را گوش بدهد با راهنما هم حس می شود و اگر گوش ندهد با راهنما هم حس نمی شود و درنهایت درمان نمی شود و یکی از دلایل کندی و اصطلاحاً لنگ زدن برخی از مسافران در طول سفر ، گوش نکردن سی دی است . اگر میخواهم که خوب و آسان درمان شوم راه حل آن نوشتن سی دی است و باید سی دی گوش کنم ، برای عمل کردن و نه برای رفع تکلیف ، کل فلسفه سی دی ها انسان شدن است چون تا انسان نشوم نمی توانم از مصرف مواد خارج شوم.



تایپ : مسافر مصطفی



مسافر منصور


99/8/17




آخرین جستجو ها

تور چین تبلیغات اینترنتی | بازاریابی اینترنتی downgulenske نرم افزارهای آموزشی انیاک خرید مستقیم مخزن پلی اتیلن از کارخانه Pearl's info اندیشه ی راسخ تفریحی|سرگرمی|دانلود موزیک پیمان حاضر Jaime's collection